نفسم،یگانه زهرانفسم،یگانه زهرا، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

یگانه زهرا، هدیۀ آسمانی

این روزای ما

سلام عسلم خوبی خوئشگلم این روزا داری بزرگ تر می شی و من حسم ازت بیشتر و بیشتر میشه گرسنگی شما رو بیشتر حس می کنم انقد که یک شب که برای آزمایش دیابت حاملگی باید چیزی نمی خوردم نتونستم حرکتای شما رو تحکل کنم و ساعتای 12 شب دیگه رفتم شام خوردم و آزمایشم و تاخیر انداختم عزیزم، رضا جون هم خیلی منتظرته و دایم پیشت می یاد و باهات صحبت می کنه و ازت می خواد که مامان رو اذیت نکنی الهی فدای رضام بشم که برات غصه تعریف میکنه و کلی قربون صدقه ات میشه و بهت میگه من مامان رو با نی نی خوشگلمون تقسیم کردم شاید باورش مشکل باشه ولی عشق رضا به شما دست کمی از من نداره و فوق العاده مواظبته که من مبادا روی زمین بشینم و نی نی اذیت بشه یا ای...
23 مرداد 1393

پایان 5 ماهگی

سلام نفسمممممممممممم خوبی خوشگلم عسلم این روزا خیلی تکون می خوری تکونایی کا از اول ماه 5 حسشون می کنم این روزا شدیدتر و شیرین تر شده پنج شنبه برای سومین بار برای سونوی دکتر شاهسون رفتیم ولی چون دمر بودی و نمی تونست چیزی رو چک کنه گفت برید دوباره ساعت 8 بیاین و قبلش چیزای شیرین بخور وای مامانی تا من این رو شنیدم گل از گلم شکفت می دونی دیگه چند وقتیه که هوس شیرینی ناپلئونی کردم ولی بخاطر وزنم نمیخوردم و تا این رو دکتر گفت به بابایی گفتم بریم شیرینی بخریم. قربونت بشک که انقده به فکر مامانی هیستی نمی گذاری آرزو به دل بمونم خلاصه ساعت 8 دوباره رفتیم و شما یک کوچولو تکون خورده بودی که تونست یک مقدار از موارد رو چک کنه مثل سپتو...
11 مرداد 1393
1